وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
﴿۱۷۶﴾
انصاریان: و اگر می خواستیم [درجات و مقاماتش را] به وسیله آن آیات بالا می بردیم، ولی او به امور ناچیز مادی و لذت هایِ زودگذرِ دنیایی تمایل پیدا کرد واز هوای نفسش پیروی نمود؛ پس داستانش چون داستان سگ است [که] اگر به او هجوم بری، زبان از کام بیرون می آورد، واگر به حال خودش واگذاری [باز هم] زبان از کام بیرون می آورد. این داستان گروهی است که آیات ما را تکذیب کردند؛ پس این داستان را [برای مردم] حکایت کن، شاید [نسبت به امور خویش] بیندیشند.
خرمشاهی: و اگر مىخواستيم قدر او را به خاطر آن [علمش به آيات] بلند مىداشتيم، ولى او به دنيا [و پستى] گراييد و از هواى نفس خويش پيروى كرد، آرى داستان او همچون داستان سگ است كه اگر بر او حمله آورى، زبان از دهان بيرون مىآورد و اگر هم او را [به حال خود] واگذارى باز زبان از دهان بيرون مىآورد، اين داستان دروغانگاران آيات ماست، پس برايشان اين پند و داستان را بخوان باشد كه انديشه كنند فولادوند: و اگر مى خواستيم قدر او را به وسيله آن [آيات] بالا مى برديم اما او به زمين [=دنيا] گراييد و از هواى نفس خود پيروى كرد از اين رو داستانش چون داستان سگ است [كه] اگر بر آن حملهور شوى زبان از كام برآورد و اگر آن را رها كنى [باز هم] زبان از كام برآورد اين مثل آن گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند پس اين داستان را [براى آنان] حكايت كن شايد كه آنان بينديشند قمشهای: و اگر میخواستیم به آن آیات او را رفعت مقام میبخشیدیم، لیکن او به زمین (تن) فروماند و پیرو هوای نفس گردید، و در این صورت مثل و حکایت حال او به سگی ماند که اگر بر او حمله کنی و یا او را به حال خود واگذاری به عوعو زبان کشد. این است مثل مردمی که آیات ما را بعد از علم به آن تکذیب کردند. پس این حکایت بگو، باشد که به فکر آیند. مکارم شیرازی: و اگر ميخواستيم (مقام) او را با اين آيات (و علوم و دانشها) بالا ميبرديم (اما اجبار بر خلاف سنت ماست لذا او را به حال خود رها ساختيم) ولي او به پستي گرائيد و از هواي نفس خويش پيروي كرد او همچون سگ (هار) است كه اگر به او حمله كني دهانش را باز و زبانش را برون خواهد كرد و اگر او را به حال خود واگذاري باز همين كار را ميكند (گوئي آنچنان تشنه دنيا پرستي است كه هرگز سيراب نميشود) اين مثل جمعيتي است كه آيات ما را تكذيب كردند اين داستانها را (براي آنها) بازگو كن شايد بينديشند (و بيدار شوند).
سَاءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَأَنْفُسَهُمْ كَانُوا يَظْلِمُونَ
﴿۱۷۷﴾
انصاریان: بد است داستان گروهی که آیات ما را تکذیب کردند وهمواره به خود ستم روا می داشتند.
خرمشاهی: دروغانگاران آيات ما بد سرانجامى داشتند و بر خود ستم مىكردند فولادوند: چه زشت است داستان گروهى كه آيات ما را تكذيب و به خود ستم مى نمودند قمشهای: مثل حال گروهی که آیات ما را تکذیب کردند و به خویش ستم میکردند بسیار بد مثلی است. مکارم شیرازی: چه بد مثلي دارند گروهي كه آيات ما را تكذيب كردند ولي آنها به خودشان ستم ميكردند.
مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَمَنْ يُضْلِلْ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ
﴿۱۷۸﴾
انصاریان: هر که را خدا هدایت کند، پس او راه یافته واقعی است، و کسانی را که [به سبب عناد و لجاجتشان] گمراه نماید، پس فقط اینان زیانکارانند.
خرمشاهی: كسى كه خداوند هدايتش كند رهيافته است، و كسانى كه او بيراه گذاردشان، آنانند كه زيانكارند فولادوند: هر كه را خدا هدايت كند او راهيافته است و كسانى را كه گمراه نمايد آنان خود زيانكارانند قمشهای: هر که را خدا هدایت فرماید هم اوست که هدایت یافته، و آنها را که به گمراهی واگذارد هم آنان زیانکاران عالمند. مکارم شیرازی: آن كس را كه خدا هدايت كند هدايت يافته (واقعي) او است و آنها را كه (به خاطر اعمالشان) گمراه سازد زيانكاران (واقعي) آنهايند.
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ
﴿۱۷۹﴾
انصاریان: و مسلماً بسیاری از جنّیان و آدمیان را برای دوزخ آفریده ایم [زیرا] آنان را دل هایی است که به وسیله آن [معارف الهی را] در نمی یابند، و چشمانی است که توسط آن [حقایق و نشانه های حق را] نمی بینند، و گوش هایی است که به وسیله آن [سخن خدا و پیامبران را] نمی شنوند، آنان مانند چهارپایانند بلکه گمراه ترند؛ اینانند که بی خبر و غافل [ازمعارف و آیات خدای] اند.
خرمشاهی: و به راستى بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريدهايم [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن در نمىيابند، و ديدگانى دارند كه با آن نمىبينند، و گوشهايى دارند كه با آن نمىشنوند، اينان همچون چارپايانند، بلكه گمراهتر، اينان غافلانند فولادوند: و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را براى دوزخ آفريده ايم [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمى كنند و چشمانى دارند كه با آنها نمى بينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمى شنوند آنان همانند چهارپايان بلكه گمراه ترند [آرى] آنها همان غافلماندگانند قمشهای: و محققا بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریدیم، چه آنکه آنها را دلهایی است بیادراک و معرفت، و دیدههایی بینور و بصیرت، و گوشهایی ناشنوای حقیقت، آنها مانند چهارپایانند بلکه بسی گمراهترند، آنها همان مردمی هستند که غافلاند. مکارم شیرازی: به طور مسلم گروه بسياري از جن و انس را براي دوزخ آفريديم، آنها دلها (عقلها)ئي دارند كه با آن (انديشه نميكنند و) نميفهمند و چشماني دارند كه با آن نميبينند و گوشهائي دارند كه با آن نميشنوند، آنها همچون چهار پايانند، بلكه گمراه تر اينان همانا غافلانند (زيرا با اينكه همه گونه امكانات هدايت دارند باز هم گمراهند).
وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
﴿۱۸۰﴾
انصاریان: و نیکوترین نام ها [به لحاظ معانی] ویژه خداست، پس او را با آن نام ها بخوانید؛ و آنان که در نام های خدا به انحراف می گرایند [و او را با نام هایی که نشان دهنده کاستی و نقص است، می خوانند] رها کنید؛ آنان به زودی به همان اعمالی که همواره انجام می دادند، جزا داده می شوند.
خرمشاهی: و خداى را نامهاى نيكوست، پس او را با آنها بخوانيد، و كسانى را كه در نامهاى او كجروى مىكنند، واگذاريد، به زودى به جزاى كار و كردار خويش مىرسند فولادوند: و نامهاى نيكو به خدا اختصاص دارد پس او را با آنها بخوانيد و كسانى را كه در مورد نامهاى او به كژى مى گرايند رها كنيد زودا كه به [سزاى] آنچه انجام مى دادند كيفر خواهند يافت قمشهای: و خدا را نیکوترین نامهاست، بدانها خدا را بخوانید، و آنان را که در نامهای او به انحراف میگرایند به خود واگذارید، که به زودی کردار بدشان را مجازات خواهند دید. مکارم شیرازی: و براي خدا نامهاي نيكي است خدا را با آن بخوانيد، و آنها را كه در اسماء خدا تحريف ميكنند (و بر غير او مينهند و شريك برايش قائل ميشوند) رها سازيد آنان به زودي جزاي اعمالي را كه انجام ميدادند ميبينند.
وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ
﴿۱۸۱﴾
انصاریان: و از میان کسانی که آفریده ایم [یعنی جنّیان وآدمیان] گروهی [هستند که هم نوعان خود را] به حق هدایت می کنند و به درستی و راستی داوری می نمایند.
خرمشاهی: و از آفريدگان ما گروهى هستند كه به حق راه مىنمايند و به حق داد مىدهند فولادوند: و از ميان كسانى كه آفريده ايم گروهى هستند كه به حق هدايت مى كنند و به حق داورى مى نمايند قمشهای: و از خلقی که آفریدهایم فرقهای به حق هدایت میکنند و به حق حکم و دادگری میکنند. مکارم شیرازی: و از آنها كه آفريديم گروهي به حق هدايت ميكنند و به حق اجراي عدالت مينمايند.
وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ
﴿۱۸۲﴾
انصاریان: و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج ازجایی که نمی دانند [به ورطه سقوط و هلاکت می کشانیم تا عاقبت به عذاب دنیا و آخرت دچار شوند.]
خرمشاهی: و دروغ انگاران آيات خود را آهسته آهسته، به نحوى كه درنيابند، فرو مىگيريم فولادوند: و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند به تدريج از جايى كه نمى دانند گريبانشان را خواهيم گرفت قمشهای: و آنان که آیات ما را تکذیب کردند به زودی آنها را به عذاب و هلاکت میافکنیم از جایی که فهم آن نکنند. مکارم شیرازی: و آنها كه آيات ما را تكذيب كردند تدريجا از آن راه كه نميدانند گرفتار مجازاتشان خواهيم كرد.
وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ
﴿۱۸۳﴾
انصاریان: و به آنان مهلت می دهیم؛ [زیرا از سیطره قدرت ما بیرون رفتنی نیستند] یقیناً تدبیر ونقشه من استوار است.
خرمشاهی: و آنان را مهلت مىدهم چرا كه مكر من متين است فولادوند: و به آنان مهلت مى دهم كه تدبير من استوار است قمشهای: روزی چند به آنها مهلت دهیم، که همانا مکر و عقاب من بس شدید است. مکارم شیرازی: و به آنها مهلت ميدهيم (تا مجازاتشان دردناك تر باشد) زيرا طرح و نقشه من قوي (و حساب شده) است (و هيچكس را قدرت فرار از آن نيست).
أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ
﴿۱۸۴﴾
انصاریان: آیا اندیشه نکردند که در همنشین آنان [یعنی پیامبر اسلام] هیچ نوع جنونی نیست؛ او فقط بیم دهنده ای آشکار [نسبت به سرانجام شوم بدکاران] است.
خرمشاهی: آيا نينديشيدهاند كه همسخن آنان جنونى ندارد، و جز هشداردهندهاى آشكار نيست فولادوند: آيا نينديشيده اند كه همنشين آنان هيچ جنونى ندارد او جز هشداردهنده اى آشكار نيست قمشهای: آیا این مردم فکر نکردند که صاحب آنها (یعنی پیامبر) هرگز جنونی در او نیست؟ او فقط ترساننده خلق است (از اهوال قیامت) به بیانی روشن. مکارم شیرازی: آيا آنها فكر نكردند كه همنشينشان (پيامبر) هيچگونه آثاري از جنون ندارد (پس چگونه چنين نسبت ناروائي به او ميدهند؟) او فقط بيم دهنده آشكاري است (كه مردم را متوجه مسئوليتهايشان ميسازد)
أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ
﴿۱۸۵﴾
انصاریان: آیا در [فرمانروایی و] مالکیّت [و ربوبیّت] بر آسمان ها و زمین و هر چیزی که خدا آفریده و اینکه شاید پایان عمرشان نزدیک شده باشد با تأمل ننگریسته اند؟ [و اگر به قرآن مجید، این کتاب هدایتگر ایمان نیاورند] پس بعد ازآن به کدام سخن ایمان می آورند؟!
خرمشاهی: آيا در ملكوت آسمانها و زمين و آنچه خداوند آفريده است، ننگريستهاند، و اينكه چه بسا اجلشان نزديك شده باشد، آنگاه بعد از آن [قرآن] به چه سخنى ايمان مىآورند فولادوند: آيا در ملكوت آسمانها و زمين و هر چيزى كه خدا آفريده است ننگريسته اند و اينكه شايد هنگام مرگشان نزديك شده باشد پس به كدام سخن بعد از قرآن ايمان مى آورند قمشهای: آیا فکر و نظر در ملکوت آسمانها و زمین و در هر چه خدا آفریده نکردند و در این که اجل و مرگ آنها بسا باشد که به آنان بسیار نزدیک شده باشد؟ پس به چه حدیثی بعد از این (کتاب مبارک آسمانی) ایمان خواهند آورد؟ مکارم شیرازی: آيا آنها در حكومت و نظام آسمانها و زمين و آنچه خدا آفريده است (از روي دقت و عبرت) نظر نيفكندند؟ (و آيا در اين نيز انديشه نكردند كه) شايد پايان زندگي آنها نزديك شده باشد (اگر به اين كتاب آسماني روشن ايمان نياورند) به كدام سخن بعد از آن ايمان خواهند آورد؟ |
||