ParsQuran
سوره 37: الصافات - جزء 23

قَالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ ﴿۵۴﴾
انصاریان: [سپس به دوستان بهشتی خود] می گوید: آیا شما با من به دوزخ سر می کشید [تا از هم نشینم خبری بگیرید که در کجا و در چه حالی است؟]
خرمشاهی: [سپس‏] گويد آيا شما نگرندگانيد؟
فولادوند: [مؤمن] مى ‏پرسد آيا شما اطلاع داريد [كجاست]
قمشه‌ای: باز (این گوینده بهشتی به رفیقان) گوید: آیا می‌خواهید نظر کنید (و آن رفیق کافر را اینک در دوزخ بنگرید).
مکارم شیرازی: (سپس) مي‏گويد: آيا شما مي‏توانيد از او خبري بگيريد؟
فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَوَاءِ الْجَحِيمِ ﴿۵۵﴾
انصاریان: پس خود او به دوزخ سر می کشد و هم نشینش را وسط دوزخ می بیند.
خرمشاهی: سپس فرانگرد و او را در ميانه دوزخ ببيند
فولادوند: پس اطلاع حاصل مى ‏كند و او را در ميان آتش مى ‏بيند
قمشه‌ای: آن گاه خود بنگرد و او را در میان دوزخ (معذّب) بیند.
مکارم شیرازی: اينجاست كه به جستجو بر مي‏خيزد و نگاهي مي‏كند ناگهان او را در وسط جهنم مي‏بيند!
قَالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ ﴿۵۶﴾
انصاریان: [به او] می گوید: به خدا سوگند نزدیک بود، مرا به هلاکت بیندازی.
خرمشاهی: [و از دور به او] گويد به خدا نزديك بود كه تو مرا به نابودى بكشانى‏
فولادوند: [و] مى‏ گويد به خدا سوگند چيزى نمانده بود كه تو مرا به هلاكت اندازى
قمشه‌ای: به او گوید: قسم به خدا که نزدیک بود مرا (همچون خود) هلاک گردانی.
مکارم شیرازی: مي گويد: به خدا سوگند چيزي نمانده بود كه مرا نيز به هلاكت بكشاني!
وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ ﴿۵۷﴾
انصاریان: و اگر توفیق و رحمت پروردگارم نبود، حتماً از احضارشدگان [در دوزخ] بودم.
خرمشاهی: و اگر نعمت پروردگارم نبود من نيز از حاضر شدگان [در عذاب‏] بودم‏
فولادوند: و اگر رحمت پروردگارم نبود هرآينه من [نيز] از احضارشدگان بودم
قمشه‌ای: و اگر نعمت و لطف خدای من (نگهدار) نبود من هم به دوزخ (نزد تو) از حاضر شدگان بودم.
مکارم شیرازی: و هر گاه نعمت پروردگارم نبود من نيز از احضار شدگان در دوزخ بودم!
أَفَمَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ ﴿۵۸﴾
انصاریان: [آن گاه به دوستان بهشتی خود می گوید:] آیا ما [برای همیشه در بهشتیم و] هرگز نمی میریم؟
خرمشاهی: پس آيا ما ديگر نمى‏ميريم؟
فولادوند: [و از روى شوق مى‏ گويد] آيا ديگر روى مرگ نمى ‏بينيم
قمشه‌ای: (و از خوشحالی گوید) آیا دیگر ما را مرگی نخواهد بود؟
مکارم شیرازی: (اي دوستان) آيا ما هرگز نمي‏ميريم ؟ (و در بهشت جاودانه خواهيم بود).
إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿۵۹﴾
انصاریان: [و] جز همان مرگ نخستین [که در دنیا سراغمان آمد مرگی دیگر به سراغمان نخواهد آمد] و ما هرگز عذاب نخواهیم شد؟ [شگفتا! چه لطف خاصی از سوی خدا به ما شده است!]
خرمشاهی: مگر به مردن نخستينمان، و ما عذاب شونده نيستيم؟
فولادوند: جز همان مرگ نخستين خود و ما هرگز عذاب نخواهيم شد
قمشه‌ای: جز همان مرگ اول (که در دنیا مردیم) و دیگر هیچ رنج و عذابی بر ما نخواهد بود؟
مکارم شیرازی: و جز همان مرگ اول مرگي به سراغ ما نخواهد آمد و ما هرگز مجازات نخواهيم شد؟ (چه نعمتي براي خداي من!).
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۶۰﴾
انصاریان: بی تردید این همان کامیابی بزرگ است.
خرمشاهی: بى‏گمان اين [كه من در بهشت هستم‏] همان رستگارى بزرگ است‏
فولادوند: راستى كه اين همان كاميابى بزرگ است
قمشه‌ای: این است همان سعادت و رستگاری بزرگ.
مکارم شیرازی: راستي اين پيروزي بزرگي است.
لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ ﴿۶۱﴾
انصاریان: پس باید برای چنین پاداشی عمل کنندگان عمل کنند.
خرمشاهی: بايد كه اهل عمل براى چنين هدفى بكوشند
فولادوند: براى چنين [پاداشى] بايد كوشندگان بكوشند
قمشه‌ای: آنان که سعی و عملی می‌کنند باید بر مثل این (بهشت جاودانی) کنند (نه بر دنیای دو روزه فانی).
مکارم شیرازی: آري براي مثل اين پاداش تلاشگران بايد بكوشند.
أَذَلِكَ خَيْرٌ نُزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ ﴿۶۲﴾
انصاریان: آیا این [بهشت جاودان پر نعمت] برای پذیرایی بهتر است یا درخت زقّوم؟
خرمشاهی: آيا اين پيشكش بهتر است يا درخت زقوم؟
فولادوند: آيا از نظر پذيرايى اين بهتر است‏ يا درخت زقوم
قمشه‌ای: آیا این پذیرایی (و مقام عالی) بهتر است یا درخت زقّوم جهنم؟
مکارم شیرازی: آيا اين (نعمتهاي جاويدان بهشت) بهتر است يا درخت (نفرت انگيز) زقوم؟!
إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ ﴿۶۳﴾
انصاریان: ما آن را برای ستمکاران مایه شکنجه و عذاب قرار داده ایم.
خرمشاهی: ما آن را مايه آزمون ستمكاران [مشرك‏] قرار داده‏ايم‏
فولادوند: در حقيقت ما آن را براى ستمگران [مايه آزمايش و] عذابى گردانيديم
قمشه‌ای: که آن درخت را ما بلای جان ستمکاران عالم گردانیدیم.
مکارم شیرازی: ما آن را مايه درد و رنج ظالمان قرار داديم.