ParsQuran
سوره 17: الإسراء - جزء 15

وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُوا وَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا نُفُورًا ﴿۴۱﴾
انصاریان: به راستی در این قرآن [داستان ها، حکمت ها و موعظه های] گوناگون بیان کردیم تا متذکّر و هوشیار شوند؛ ولی آنان را جز رمیدن نمی افزاید.
خرمشاهی: و به راستى كه ما در اين قرآن، سخنهاى گونه‏گون بيان داشته‏ايم تا پند گيرند، و حال آنكه جز بر رميدن آنان نمى‏افزايد
فولادوند: و به راستى ما در اين قرآن [حقايق را] گونه‏ گون بيان كرديم تا پند گيرند و[لى] آنان را جز نفرت نمى‏ افزايد
قمشه‌ای: و ما در این قرآن انواع سخنان را نیکو بیان کردیم تا خلق متذکر شوند و از آن پند گیرند و لیکن بدان را به جز نفرت حاصلی نمی‌افزاید.
مکارم شیرازی: ما، در اين قرآن انواع بيانات موثر را آورديم تا متذكر شوند، ولي (گروهي از كوردلان) جز بر نفرتشان نمي‏افزايد.
قُلْ لَوْ كَانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَمَا يَقُولُونَ إِذًا لَابْتَغَوْا إِلَى ذِي الْعَرْشِ سَبِيلًا ﴿۴۲﴾
انصاریان: بگو: اگر آن گونه که می گویند، باخدا خدایانی بود، در آن هنگام به سوی صاحب عرش راهی می جستند [تا قدرتش را تصاحب کنند.]
خرمشاهی: بگو اگر چنانكه مى‏گويند در جنب او خدايانى هم بودند، در آن صورت به سوى خداوند صاحب عرش [براى معارضه يا تقرب‏] راه مى‏بردند
فولادوند: بگو اگر چنانكه مى‏ گويند با او خدايانى [ديگر] بود در آن صورت حتما در صدد جستن راهى به سوى [خداوند] صاحب عرش برمى ‏آمدند
قمشه‌ای: بگو: اگر با خدای یکتا چنانکه آنها می‌گویند خدایان دیگری بود در این صورت آن خدایان بر خدای عرش (به تنازع) راه می‌گرفتند (و تمانع آنان موجب اختلال نظام عالم می‌شد. پس چون عالم را نظام ثابتی است دلیل است که با خدای یگانه خدایان دیگری نیست).
مکارم شیرازی: بگو اگر با او خداياني - آنچنان كه آنها مي‏پندارند - بود، سعي مي‏كردند راهي به سوي (خداوند) صاحب عرش پيدا كنند.
سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوًّا كَبِيرًا ﴿۴۳﴾
انصاریان: او از آنچه می گویند، منزّه و بسیار برتر و والاتر است.
خرمشاهی: او از آنچه مى‏گويند بسى منزه و فراتر است‏
فولادوند: او [پاك و] منزه است و از آنچه مى‏ گويند بسى والاتر است
قمشه‌ای: خدا از آنچه (مشرکان نادان) می‌گویند بسیار برتر و منزه‌تر است.
مکارم شیرازی: پاك و برتر است او از آنچه آنها مي‏گويند، بسيار برتر!
تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا ﴿۴۴﴾
انصاریان: آسمان های هفتگانه و زمین و هر کس که در آنهاست، او را تسبیح می گویند، وهیچ چیزی نیست مگر اینکه همراه با ستایش، تسبیح او می گوید، ولی شما تسبیح آنها را نمی فهمید، یقیناً او بردبار و بسیار آمرزنده است.
خرمشاهی: آسمانهاى هفت‏گانه و زمين و هر كه در آنهاست براى او تسبيح مى‏گويند، و هيچ چيز نيست مگر آنكه شاكرانه او را تسبيح مى‏گويد ولى شما تسبيح آنان را در نمى‏يابيد، او بردبار آمرزگار است‏
فولادوند: آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس كه در آنهاست او را تسبيح مى‏ گويند و هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش تسبيح او مى‏ گويد ولى شما تسبيح آنها را درنمى‏ يابيد به راستى كه او همواره بردبار [و] آمرزنده است
قمشه‌ای: هفت آسمان و زمین و هر که در آنهاست همه به ستایش و تنزیه خدا مشغولند و موجودی نیست در عالم جز آنکه ذکرش تسبیح و ستایش حضرت اوست و لیکن شما تسبیح آنها را فهم نمی‌کنید. همانا او بسیار بردبار و آمرزنده است.
مکارم شیرازی: آسمانهاي هفتگانه و زمين و كساني كه در آنها هستند همه تسبيح او مي‏گويند، و هر موجودي تسبيح و حمد او مي‏گويد، ولي شما تسبيح آنها را نمي‏فهميد او حليم و آمرزنده است
وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا ﴿۴۵﴾
انصاریان: و هنگامی که قرآن بخوانی، میان تو و آنان که به آخرت ایمان ندارند، پرده ای نامریی قرار می دهیم [که به سزای لجاجت و کفرشان از فهم آن محروم شوند.]
خرمشاهی: و چون قرآن خوانى، بين تو و بى‏ايمانان به آخرت، حجابى پوشنده قرار دهيم‏
فولادوند: و چون قرآن بخوانى ميان تو و كسانى كه به آخرت ايمان ندارند پرده‏ اى پوشيده قرار مى‏ دهيم
قمشه‌ای: و چون تو قرآن تلاوت کنی ما میان تو و آنها که به قیامت ایمان ندارند حجابی بداریم که آنها از فهم حقایق آن دور و مستور مانند.
مکارم شیرازی: و هنگامي كه قرآن مي‏خواني ميان تو و آنها كه ايمان به آخرت ندارند حجاب ناپيدائي قرار مي‏دهيم!
وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا ﴿۴۶﴾
انصاریان: و بر دل هایشان پوشش هایی می گذاریم تا آن را نفهمند و در گوش هایشان سنگینی می نهیم [تا آن را از روی حقیقت نشنوند]؛ و چون پروردگارت را در قرآن به یگانگی یاد کنی با حالت رمیدگی از تو روی می گردانند.
خرمشاهی: و بر دلهاى ايشان پرده‏هايى كشيده‏ايم كه آن [پيام‏] را درنيابند، و در گوشهايشان سنگينى‏اى [نهاده‏ايم‏]، و چون پروردگارت را به تنهايى در قرآن ياد كنى، از سر نفرت پشت كنند
فولادوند: و بر دلهايشان پوششها مى ‏نهيم تا آن را نفهمند و در گوشهايشان سنگينى [قرار مى‏ دهيم] و چون در قرآن پروردگار خود را به يگانگى ياد كنى با نفرت پشت مى كنند
قمشه‌ای: و ما بر دلهای تیره آن کافران پرده‌ای افکندیم که قرآن را فهم نکنند و در گوشهایشان هم سنگینی نهادیم، و چون تو در قرآن خدایت را به وحدانیت و یگانگی یاد کنی آنان روی گردانیده و به پشت گریزان می‌شوند.
مکارم شیرازی: و بر دلهاي آنها پوششهائي، تا آن را نفهمند، و در گوشهايشان سنگيني، و هنگامي كه پروردگارت را در قرآن به يگانگي ياد ميكني پشت مي‏كنند و از نو روي برمي‌گردانند.
نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا ﴿۴۷﴾
انصاریان: هنگامی که [وقت قرآن خواندنت] به تو گوش می دهند، ما به هدفی که برای آن گوش می دهند داناتریم، و نیز هنگامی که رازگویی می کنند [به کارشان آگاه تریم] آن زمان که [آن] ستم گران [به یکدیگر] می گویند: شما [اگر از او پیروی کنید] جز از مردی جادو شده پیروی نمی کنید.
خرمشاهی: آنگاه كه به تو گوش مى‏سپارند، ما به آنچه گوش مى‏دهند آگاه‏تريم، و نيز هنگامى كه راز مى‏گويند، زمانى كه ستمكاران [مشرك‏] گويند كه شما جز از مردى جادوزده پيروى نمى‏كنيد
فولادوند: هنگامى كه به سوى تو گوش فرا مى دارند ما بهتر مى‏ دانيم به چه [منظور] گوش مى‏ دهند و [نيز] آنگاه كه به نجوا مى ‏پردازند وقتى كه ستمگران گويند جز مردى افسون‏شده را پيروى نمى ‏كنيد
قمشه‌ای: ما به خیالات باطلی که وقت شنیدن گفتار تو در دل خود می‌کنند (از خود آنها) آگاه‌تریم و آن‌گاه که به رازگویی می‌پردازند و آن مردم ستمکار گویند که شما جز شخصی مفتون و سحرزده را پیروی نمی‌کنید.
مکارم شیرازی: ما مي‏دانيم آنها به چه منظوري به سخنان تو گوش فرا مي‏دهند، و هنگامي كه با هم نجوا مي‏كنند، در آن هنگام كه ستمگران مي‏گويند شما جز از انساني كه سحر شده است پيروي نمي‏كنيد!
انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا ﴿۴۸﴾
انصاریان: بنگر چگونه تو را به صفاتی [چون شاعر، کاهن، ساحر و مجنون] وصف می کنند در نتیجه گمراه شدند، بنابراین قدرت ندارند راهی [به سوی هدایت] یابند.
خرمشاهی: بنگر كه چگونه براى تو مثل زده‏اند و گمراه شده‏اند، و راه به جايى نمى‏توانند برد
فولادوند: ببين چگونه براى تو مثلها زدند و گمراه شدند در نتيجه راه به جايى نمى‏ توانند ببرند
قمشه‌ای: بنگر تا چه نسبتها به تو می‌دهند! پس گمراه شدند و هیچ راه خلاصی نمی‌یابند.
مکارم شیرازی: ببين چگونه براي تو مثل مي‏زنند، و از همين رو گمراه شدند و قدرت پيدا كردن راه (حق) را ندارند!
وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا ﴿۴۹﴾
انصاریان: و گفتند؛ هنگامی که ما استخوان [هایی جدا از هم و ریز ریز] و پوسیده شدیم، آیا به طور قطع در آفرینشی جدید برانگیخته می شویم؟!
خرمشاهی: و گفتند آيا چون استخوانهاى [پوسيده و] خرد و خاك شديم، در هيئت آفرينشى تازه برانگيخته خواهيم شد؟
فولادوند: و گفتند آيا وقتى استخوان و خاك شديم [باز] به آفرينشى جديد برانگيخته مى ‏شويم
قمشه‌ای: و (کافران به معاد) گفتند: آیا ما چون استخوان پوسیده و غبار پراکنده شویم باز روزی از نو زنده و برانگیخته خواهیم شد؟!
مکارم شیرازی: و گفتند آيا هنگامي كه ما استخوانهاي پوسيده و پراكنده‏ اي شديم دگر بار آفرينش تازه‏ اي خواهيم يافت؟!
قُلْ كُونُوا حِجَارَةً أَوْ حَدِيدًا ﴿۵۰﴾
انصاریان: بگو: [اینکه سهل و آسان است] شما سنگ شوید یا آهن،
خرمشاهی: بگو سنگ يا آهن باشيد
فولادوند: بگو سنگ باشيد يا آهن
قمشه‌ای: بگو که شما سنگ باشید یا آهن.
مکارم شیرازی: بگو: شما سنگ و آهن باشيد.