وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ
﴿۷﴾
انصاریان: و آسمان را برافراشت و [برای سنجش هر امر معنوی و مادی] ترازو نهاد؛
خرمشاهی: و آسمان را برافراشت و معيار و ميزان مقرر داشت فولادوند: و آسمان را برافراشت و ترازو را گذاشت قمشهای: و آسمان را او کاخی رفیع گردانید و میزان (عدل و نظم) را در عالم وضع فرمود. مکارم شیرازی: و آسمان را برافراشت و ميزان و قانون (در آن) گذاشت.
أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ
﴿۸﴾
انصاریان: تا در [سنجیدن با] ترازو طغیان روا مدارید [و از مرز عدالت و انصاف مگذرید.]
خرمشاهی: از بهر آنكه در ترازو از حد تجاوز مكنيد فولادوند: تا مبادا از اندازه درگذريد قمشهای: (و حکم کرد) که هرگز در میزان (عدل و احکام شرع من) تعدّی و نافرمانی مکنید. مکارم شیرازی: تا در ميزان طغيان نكنيد (و از مسير عدالت منحرف نشويد).
وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ
﴿۹﴾
انصاریان: و ترازو را به عدالت برپا دارید و از ترازو مکاهید؛
خرمشاهی: و وزن را دادگرانه به كار آوريد و در ترازو كمى و كاستى مياوريد فولادوند: و وزن را به انصاف برپا داريد و در سنجش مكاهيد قمشهای: و هر چیز را به ترازوی عدل و انصاف بسنجید و هیچ در میزان کم فروشی و نادرستی مکنید. مکارم شیرازی: وزن را بر اساس عدل برپا داريد و در ميزان كم نگذاريد.
وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ
﴿۱۰﴾
انصاریان: و زمین را برای [زندگی] مردم نهاد؛
خرمشاهی: و زمين را براى جهانيان پديد آورد فولادوند: و زمين را براى مردم نهاد قمشهای: و زمین را (با هزاران نعمت) برای (زندگانی) خلق مقرّر فرمود. مکارم شیرازی: و زمين را براي خلايق آفريد.
فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ
﴿۱۱﴾
انصاریان: در آن میوه ها و نخل ها با خوشه های غلاف دار است؛
خرمشاهی: در آن [همه گونه] ميوه و خرماى پوششدار هست فولادوند: در آن ميوه [ها] و نخلها با خوشه هاى غلاف دار قمشهای: که در آن میوههای گوناگون و نخل خرمای با پوشش برگ و شکوفه و غلاف است. مکارم شیرازی: كه در آن ميوه ها و نخلهاي پرشكوفه است.
وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ
﴿۱۲﴾
انصاریان: و دانه های با سبوس و کاه و گیاهان خوشبوست،
خرمشاهی: و دانه برگدار و گياه خوشبو فولادوند: و دانه هاى پوست دار و گياهان خوشبوست قمشهای: و هم حبوبات متنوع که دارای برگ و گل است و نیز ریاحین است. مکارم شیرازی: و دانه هائي كه همراه با ساقه و برگي است كه به صورت كاه درمي آيد، و گياهان خوشبو.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۱۳﴾
انصاریان: پس [ای انس و جن!] کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب ميكنيد شما اي گروه انس و جن ؟
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ
﴿۱۴﴾
انصاریان: انسان را از گلی خشکیده مانند سفال آفرید.
خرمشاهی: انسان را از گل خشك همچون سفال، آفريد فولادوند: انسان را از گل خشكيده اى سفال مانند آفريد قمشهای: انسان را خدا از خشک گلی مانند گل کوزه گران (بدین حسن و زیبایی) آفرید. مکارم شیرازی: انسان را از گل خشكيده اي همچون سفال آفريد.
وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ
﴿۱۵﴾
انصاریان: و جن را از آمیزه ای [از شعله های مختلف] آتش به وجود آورد.
خرمشاهی: و جن را از زبانه آتش پديد آورد فولادوند: و جن را از تشعشعى از آتش خلق كرد قمشهای: و جنّیان را از رخشنده شعله آتش خلق کرد. مکارم شیرازی: و جن را از شعله هاي مختلط و متحرك آتش!
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۱۶﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟ |
||